سلوک حسینی 

جلسه بیست و سوم _ ابعاد داشتن کربلا (۲۲) _ بعد اخلاقی (۱۰)

در تاریخ آمده است هنگامی که امام حسین علیه السلام در سفر کربلا به سرزمین ثعلبیه رسید، با یک خانواده سه نفره مسیحی دیدار کرد؛ مادر خانواده به نام قمر، پسرش وهب و نوعروس‌شان هانیه. خیمه ساده و بی‌آلایش آنان که حاکی از فقر و محرومیت‌شان بود توجه امام را به خود جلب کرد. امام وارد خیمه شد و با امّ_وهب به صحبت پرداخت و با مهربانی تمام جویای احوال آنان شد.
🔸امّ وهب گفت: ما از وضع زندگی خود راضی هستیم، فقط در این منطقه از کمبود آب رنج می‌بریم. اباعبدالله (ع) کرامتی نشان دادند و نیزه خود را نزدیک سنگی به زمین فروکردند و درآوردند و از جای آن آب گوارایی روان شد. این کار امام حسین (ع) بر امّ وهب اثر گذاشت.
سپس امام (ع) برای او گفتند که عازم کوفه هستند و مبارزه‌ای پیش رو دارند و بعد آنجا را ترک کردند و به راه خود ادامه دادند.
🔸بعد از آمدن وهب و هانیه، مادر از اخلاق و کرامت اباعبدالله (ع) بسیار تعریف کرد و تصمیم گرفتند به جمع یاران ایشان بپیوندند و پس از آنکه مسلمان شدند، وهب و همسرش هردو درراه‌دفاع‌ازاسلام و امام حسین (ع) به شهادت رسیدند. [۱]

 ما جماعت هیئتی، در مسیر جذب_جوانان باید از سیدالشهداء (ع) پیروی کنیم. باید دست جوان‌ها را بگیریم و با فضای هیئت و محبت اهل بیت (ع) آشنا کنیم. به فرموده مقام معظم رهبری، فضای‌مجازی‌قتلگاه‌جوانان‌شده‌است! فضایی پر از شبهه، پر از سؤال، پر ازسایت‌های_غیراخلاقی که مانند سیلی جوانان را با خود به باتلاق می‌برد. و نجات جوانان از این گرداب بر عهده ماست؛ همانند امام حسین (ع) باید دستشان را بگیریم و با خود همراه کنیم و به کشتی نجات اباعبدالله برسانیم. کاری که شهید ابراهیم هادی انجام می‌داد و جوانان محل را از طریق مختلف جذب هیئت و مسجد می‌کرد.

📚منبع:
۱ـ سوگنامه آل محمد، ص ۲۱۱ و ۲۱۲؛ ریاحین‌الشریعه، ج ۳، ص ۳.